سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] تنگ چشمى همه بدیها را فراهم گرداند و مهارى است که به سوى هر بدى کشاند . [نهج البلاغه]
پیوند دوستان
 

بیا فور مدیا
اریان 2233
موزیک هان
ستاره
ارسلان
ایوان باند
بهنام بانی
شادونه
لاوین
تاب ناز
نگین تک
تنهایی
ناز وب
جوان تو موزیک
دلنا
ناز گل
پارسی ناز
موزیک وان
آمازیگ
بیوگرافی ماکان باند
حمید هیراد
حمید هیراد
دانلود آهنگ غمگین
نازدونه
ناز گل
فان جدید
پونک
فان دون
دوستی ها
بروز ی ها
دانسته ها
عکس روز
قهر
نار دونه
رد گذر
ناز فان
تخفیفان
می فان
نگاه من
پردیس
ساتان
دبیر
پارسی دون
آموزگار
جدیدترین ها
تاپ ناز
آریانیا
تدبیر
برترین ها
نیاز
جهان موزیک
مدیا تک
سخا موزیک
استار گیم
رز ناز
زیبا تک
پوربابا
یاسل
چاپ تک
کلبه تک
دانلود آهنگ مذهبی
دیس لاو
فول آلبوم حامد همایون
روزگار
ارس ناز
بازاری
بازی ها
سایبان
نیاز ها
تک وب
فارس تک
بی قراری
پانی تک
صیاد شب
سخا موزیک
دنیای زیبا
موزیک به روز
بیا فور موزیک
فرشته ها
پاپ موزیک
شهر جم
دلداده ها
ندونسته
دانسته
خودرو
بیاتو تقریح
دیار موزیک
پارافیل
پارچه تک
نمکستان
ماکان باند
ماکان باند
مهدی جهانی
مهراب
هوروش باند
دانلود فیلم ایرانی
نمونه سوال
فراز چت
پارسی وان
ایران ترانه
ای فیلم
لاین موی
طرفداری
شادترین
برتر روز
اصلاح
خبر روز
صدا موزیک
تک موزیک
پاییزان
نوشته ها
فایل جدید
انلاین یار
وب تیک
بیا تو مدیا
ناوال 98
دانلود آهنگ خارجی
دانلود آهنگ ترکی
دانلود آهنگ کردی
دانلود آهنگ ایرانی
دانلود تک آهنگ
دانلود آلبوم
دانلود آهنگ جدید دانلود آهنگ محسن لرستانی لینک مستقیم ماکان بند دیسلاو مهراب تی ام بکس موزیک ایرانی دانلود آهنگ دانلود موزیک ویدیو دانلود آهنگ کردی دانلود آلبوم ریمیکس دانلود آهنگ کودکانه دانلود آهنگ دیس لاو دانلود آهنگ میلاد راستاد دیس لاو

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :16
کل بازدید :56809
تعداد کل یاداشته ها : 155
103/2/15
4:41 ص

دختر فوتبالیست ایرانی که پسر از آب درآمد (ماجرای معصومه)


 

  • دختر فوتبالیست ایرانی که پسر از آب درآمد (ماجرای معصومه)

    دختری قدرتمند فوتبالیسی که نمی‌دانست پسر است … ماجرای عجیبی پسر بودن دختر فوتبالیست از اینجا شروع شد : همه ی ی چیز بعد از قانون جدیدی که برای فوتبال بانوان کشور به اجرا درامد شروع شد . معصومه دختر فوتبالیست و قوی تیم فهمید تا بحال پسر بوده است .

    او میگوید اندام جنسی اش مبهم بود و نیمتوانست بفهمد دختر است یا پسر . از او سؤال میکنیم که خانواده‌اش متوجه این تفاوت‌ها نمی‌شدند؟ او همان‌طور که با لیوان چایش بازی می‌کند، میگوید: «چرا… ولی میگفتند بزرگ می‌شوم و خوب می‌شود.

    بلوار پیام نور ایلام، داخل خوابگاه بهزیستی هستیم. با اعتماد به نفس است و هیبتش سلامت به نظر می‌رسد. روی مبل خوابگاه نشسته و یک کلمه در میان شوخی میکند.متولد سال 67 است و لیسانس حسابداری دارد. اگر همه ی ی چیز خوب پیش برود، تا پایان امسال ازدواج میکند. قرار میشود ضبط را روشن کنیم و او حرف بزند.

    چشم‌هایش را می‌بندد و شروع می‌کند من از زمانی که متولد شدم تا همین چهار سال پیش اسمم معصومه بود. متولد 67، زاده یکی از روستاهای کوچک توابع دهلران. از روستایی حرف می‌زنم که هنوز که هنوز است، از ابتدایی‌ترین امکانات محروم است، مثلا ما هنوز در روستایمان دندان‌پزشک نداریم…

    نمیدانم شاید داشتن دندان‌پزشک در یک روستا خنده‌دار باشد ‌اما آدم‌های‌ زیادی را می‌شناسم که به‌خاطر همین نبودن دندان‌پزشک، حتی یک دندان هم ندارند… از همان اوایل میدانستم متفاوتم… یعنی عروسک دستم نمی گرفتم، دلم می‌خواست فوتبال بازی کنم، لباس‌های‌ پسرانه بپوشم… همه ی ی این ها را به هیکل زمختم هم اضافه کن…».

    از او سؤال می‌کنیم که خانواده‌اش متوجه این تفاوت‌ها نمی‌شدند؟ او همان‌طور که با لیوان چایش بازی میکند، می‌گوید: « چرا… ولی میگفتند بزرگ میشوم و خوب می‌شود.

    مثلا رشدنکردن سینه‌هایم را هم به همین دلیل می دانستند که بزرگ‌تر میشوم و خوب می‌شوم… ولی ماجرا اینجاست که اگر همان موقع از من آزمایش می گرفتند، حالا شاید زندگی‌ام شکل دیگری بود… آن زمان فکر می کردند مشکلی جزئی است و ازدواج هم فامیلی بوده… هی با هم حرف می‌زدند و میگفتند بزرگ می‌شود و خوب میشود… اما من میدانستم یک جای کار ایراد دارد…».

    کتش را از تنش درمی‌آورد و میخندد و میگوید: «تا آخر دبیرستان و پیش‌دانشگاهی و مدرسه با دخترها بودم. ‌از همان کلاس دوم ابتدایی ورزش می‌کردم تا این‌که به دانشگاه آمدم. حالا دیگر وارد تیم فوتبال دختران استان شده بودم…

    به گزارش سایت پارس ناز خودم هم میدانستم که مشکل دارم. یعنی میدانستم آن چیزی که هستم، نیستم. همیشه دوست داشتم لباس پسرانه بپوشم، از همه ی ی بیشتر زور داشتم. می‌ترسیدم با دوستان صمیمی‌ام از دردم بگویم… وقتی دانشگاه آمدم و چشم و گوشم باز شد و فهمیدم جریانات از چه قرار است…

    همکلاسی‌های‌ دانشگاه در خوابگاه دختران از من می‌پرسیدند چرا سینه نداری، چرا بدنت اینقدر مو دارد،‌چرا صدایت اینقدر کلفت است و من می‌گفتم چیزی نیست… خوب میشود».

    از او سؤال میکنیم که آیا مثل تمام دختران، دوران بلوغ مشخصی داشت؟ ‌اندام‌های‌ جنسی دخترانه داشت یا نه، میگوید: «اندام‌های‌ جنسی زنانه نداشتم، چیزی داشتم که مبهم بود سهم من از اندام جنسی تنها یک حفره بود که دفع ادرار را انجام می‌داد. آن موقع نمی‌دانستم «هرمافرودیت» هستم.

    یادم می‌آید در خوابگاه می‌نشستم پای تلویزیون یک مرتبه متوجه میشدم که 10 نفر از پشت تماشایم می کنند. برایشان سؤال بود که من چرا سینه ندارم، مو های سرم کوتاه است، استخوان‌بندی مردانه دارم و وقتی می‌پرسیدند، میگفتم چیزی نیست، مشکل مادرزادی است و به مرور خوب میشود».

    چند سال بعد از بازی معصوم در تیم فوتبال ایلام، فدراسیون فوتبال بخش‌نامه‌ای صادر میکند که به موجب آن کسانی که مشکل جنسی دارند، حق نداشتند در تیم دختران بازی کنند. در تیم فوتبالشان کم این مشکل را نداشتند، حداقل 12 نفر از دختران مثل معصوم بودند. معصوم میگوید: «توی دهلران این ماجرا بیداد میکند، چیزهایی هست که نمی دانید، کاش می ‌شد بیایید و ببینید».

    ما سؤال می‌کنیم که از کجا فهمیدند تو مشکل داری؟ ‌میگوید: «کاملا معلوم بود، کسانی که سینه نداشتند، معلوم بود، قدرت بدنی بالایی داشتند و در مظان اتهام بودند. حداقل 10، 12 نفر بودیم که قدرت بدنی‌مان صد برابر یک دختر بود».

    می‌خندیم و جواب می دهیم البته که دخترا شیرن… او هم میگوید: اون که بله… بالاخره من بین دختران بودم و این را به‌خوبی می‌دانم… داشتم میگفتم… تقریبا 18 سالم بود که بخش‌نامه آمد باید تأییدیه جنسی بگیریم، رفتیم برای گرفتن تأییدیه جنسی و ما را در ایلام پیش پزشک معتمدی فرستادند. با آزمایش‌ها و سونوگرافی مشخص کردند که من دختر نیستم..

    دختر فوتبالیست ایرانی که پسر از آب درآمد (ماجرای معصومه)

    من گفتم یعنی چه؟ 18 سال است نامم معصوم است، دانشگاه با کارت شناسایی دخترانه میروم… این چه حرفی است؟

    ‌انها گفتند: تو اندام تناسلی پسرانه داری که البته داخلی است و به‌خاطر ازدواج فامیلی که داشتید، دستگاه تناسلی‌ات باید به‌وسیله عمل جراحی بیرون بیاید.

    گفتند هیچ‌وقت سینه‌ات رشد نمی کند، عادت ماهانه نداری… مادر نمی‌شوی، یعنی اصلا رحم و تخمدانی وجود ندارد… آن زمان بود که آزمایش کاریو تایپ دادم.

    آزمایشی که مشخص میکند تو مذکر یا مؤنثی. مذکر xy است و مؤنث xx یعنی آدم‌هایی که جنسیتشان کامل است، کسانی که مشکل جنسی دارند، جوابشان xxy یا xxx است. اما پاسخ آزمایش کاریو تایپ من مشخص بود. من یک پسر کامل بودم…».

    دوباره کتش را روی پایش می‌گذارد، مرد جوان موهایش را بالای سرش می‌برد و میگوید: «به من گفتند دوست داری پسر باشی؟ و من گفتم باید فکر کنم. به ایلام که برگشتم، گفتند دیگر حق نداری در فوتبال زنان بازی کنی؛ مگر این‌که بروی عمل کنی و سینه و پروتز بگذاری و لیزر مو های صورت بکنی تا بتوانی در تیم دخترها بازی کنی.

    من قبول نکردم… با این‌که سنم کم بود اما صبر کردم؛ چون دیده بودم هم‌بازی‌هایم که عمل کردند و جنسیتشان را تغییر دادند، افسردگی حاد گرفتند و خودکشی کردند، می دانی؟‌ خیلی پشیمان شده بودند.

    برای من تصمیم‌گرفتن سخت بود. برای همین به خودم وقت دادم؛ گفتم نه خودم را اخته می‌کنم و نه عمل، به خودم فرصت دادم که فکر کنم. یکی، دو سال طول کشید که من فکر کنم. با چند پزشک صحبت کردم و گفتند بعد از در‌آوردن اندام‌های‌ تناسلی‌ام می توانم پدر شوم، ازدواج کنم، وقتی این حرف‌ها را شنیدم و ماجرا برایم مسجل شد، تصمیمم را گرفتم که از قالب معصومه بیرون بیایم…

    می دانی؟‌ به خیلی چیزها فکر میکردم…؛ به این‌که از اولش به‌خاطر این تفاوت‌ها چقدر اذیت میشدم. من سرپرست خوابگاه بودم، چون زور داشتم. برایمان نگهبان نمی گرفتند و می‌گفتند این خودش مردی است و خوابگاه نیازی به نگهبان ندارد.

    یادم می‌آید یک‌بار یک پسر در خیابان متلک گفت، ضربه‌ای به او زدم که دماغش شکست، کلانتری که رفتیم به من میگفتند تو چه جانوری هستی؟‌ سخت بود دیگر؟ این‌که از دخترانتظار ظرافت داشته باشند و من به قول خودشان حیوان خشمگینی باشم…».

    از او می‌پرسیم چطور با خانواده‌اش ماجرا را مطرح کرد؟

    ‌او میگوید: «مطرح کردم، اما فایده نداشت… قبولم نکردند.میگفتند می خواهی آبروی ما را ببری، روستا هزار نفر جمعیت بیشتر ندارد و همه ی ی می‌فهمند. بعد از 20 سال دخترمان پسر بشود، جواب مردم را چه بدهیم… می دانی؟‌ من سه خواهر دیگر هم داشتم…».

    انها هم مشکل تو را داشتند؟

    این را من می‌پرسم و بعد از 30 ثانیه سکوت میگوید: «درباره انها حرف نمی‌زنم… خلاصه به‌زور آنها را از روستا به ایلام بردم آقای شهبازی، رئیس معاونت اورژانس اجتماعی بود و به آنها گفت این فرد یک پسر است و شما زمین و آسمان را هم به هم بدوزید، باز معصوم یک پسر است، ولی انها قبول نکردند و گفتند حتی اگر پسر است با همان لباس دخترانه تا آخر عمر تحمل کند».

    بلند میشود و صورتش را به پس پنجره می‌چسباند و میگوید: «می دانی درد چیست؟ ‌این‌که هیچ شانه‌ای برای این‌که تعریف کنم وجود نداشت… من بندوبساطم را از روستا جمع کردم و به بهانه دانشگاه به ایلام برگشتم، درسم را ادامه دادم. در حین آن کارهایم را انجام می‌دادم. آزمایش‌ها را می‌دادم و راه را برای انجام عمل جراحی هموار میکردم.

    برای ادامه زندگی به خوابگاه رفتم، اما سخت بود… . بعد از یک مدت میدیدم شرایط زندگی در کنار دخترها را دیگر ندارم. تصمیم گرفتم و با بدبختی برای خودم یک جایی را اجاره کردم؛ یک زیرزمین گرفتم و شروع به زندگی انفرادی کردم و بعد هم درخواست کارت ملی و شناسنامه جدید دادم و بعد از ارجاع به پزشکی قانونی درخواستم پذیرفته شد و از آن روز اسمم شد سیاوش».

    سیاوش حالا مرد جوانی است، هرچند به قول خودش جزء زشت‌ترین دخترهای ایلام بوده، اما حالا میتواند جزء مردان زیبای این خطه باشد… . میگوید گواهی و مدارکش را که به این اسم تغییر میدهد، زندگی هم بهتر می‌شود… . او می‌گوید:

    «همان‌موقع‌ها رفتم کارت پایان خدمت بگیرم، آنجا به من گفتند که باید به سربازی بروی؛ یعنی گفتند بعد از عمل جراحی باید به خدمت بروی. من هم گفتم پس اصلا عمل نمی‌کنم و می خواهم همین‌طوری به زندگی‌ام ادامه بدهم.

    خلاصه بعد از دوندگی زیاد، کارت معافیت گرفتم. حالا دیگر وقت عمل اول بود…، اما پول کو؟‌ به هر دری زدم، ببین وقتی میگویم به هر دری زدم، دلم برای خودم می‌سوزد…

    به گزارش پارس ناز ،در تعویض‌روغنی کار کردم، پادوی رستوران شدم…، اما فایده نداشت… . به بهزیستی رفتم و همه ی ی گفتند پول بلاعوض نمی توانیم بدهیم و برای همین 9 میلیون وام گرفتم تا عمل اولم را انجام دادم. در عمل اول بیضه‌هایم را داخل کیسه‌هایش قرار دادند و آزاد کردند.

    24 ساله بودم که این عمل انجام شد. این عمل هزینه بالایی داشت،کسی نبود که حتی به او دردم را بگویم. به یک‌سری از اقوام میگفتم که کمکم کنند و می‌گفتند ما می‌توانیم، اما چون خانواده‌ات راضی نیستند کمک نمی‌کنیم.

    برای این وام یک خیر ضامنم شد و من قول دادم اقساط را به موقع پرداخت کنم…. هفت ماه که دوره نقاهت داشتم، 44 کیلو شده بودم. خیلی لاغر شده بودم و کسی نبود که کمک کند. در این مدت هیچ‌کدام از قسط‌ها را ندادم و حساب ضامن را بستند… دوباره کسی نبود که کمک کند… فکر میکنی راهی جز فروش کلیه مانده بود»؟

    سیاوش کلیه‌اش را با گروه خونی O مثبت به 13 میلیون تومان می‌فروشد و قسط‌هایش را می‌دهد. حالا بعد از این گفت‌وگو باید برای سونوگرافی از همان وضعیت کلیه نداشته به پزشک برود

    او با یکی از ورزشکاران ایلامی می‌خواهد ازدواج کند، اما برای این ازدواج راه دشواری در پیش دارد… . هزینه عمل نهایی او زیاد است و به‌تنهایی از پسش برنمی‌آید. 10 میلیون تومان می‌تواند زندگی‌اش را عوض کند

    به او میگویم زنت را دوست داری؟‌ او میخندد و بعد از خوردن چای ادامه میدهد: «آره… خیلی». میگوید از او خواستم چادر سرش کند… به نقل از زنش می‌گوید چطور ممکن است منی که این‌همه ی ی مصائب زن‌بودن را کشیده‌ام از او بخواهم چادر سرش کند؟‌

    او نمی‌داند همه ی ی این ها به‌خاطر کشیدن همین مصائب است…، برای این‌که من نگاه مردان ایلامی را به زنان غیرچادری دیده‌ام…، اینجا شهر کوچکی است، اینجا شهر تنهایی است…،دهلران از اینجا تنهاتر است…، مسائل و مشکلات در آنجا بیداد میکند، کاش می ‌شد برایش کاری کرد…».

    فرصتی برای بیشتر حرف‌زدن باقی نمانده اجازه عکس‌ گرفتن هم نمی‌دهد. نزدیک راه خروج از او درباره خواهرهایش سؤال می‌کنم و سیاوش میگوید فراموششان کن… من هم همه ی ی را فراموش کرده‌ ام.

    مطالب مرتبط :

    گفتگو با الهام فرهمند بهترین دختر فوتبالیست ایران

    دختر فوتبالیست ایرانی که لقب دیوید بکهام دارد

    دختر فوتبالیست ایرانی که ناگهان پسر شد +عکس

    دختری فوتبالیست زیباترین بانوی شایسته انگلیس + عکس

    معرفی جذاب ترین زنان فوتبالیست‌های معروف + عکس


  
  

بیوگرافی ملانیا ترامپ همسر دونالد ترامپ


 

  • بیوگرافی ملانیا ترامپ همسر دونالد ترامپ

    بیوگرافی ملانیا ترامپ همسر دونالد ترامپ

    به گزارش سایت دلنا با بیوگرافی ملانیا ترامپ همراه شما هستیم …..

    بیوگرافی ملانیا ترامپ همسر دونالد ترامپ

    بیوگرافی ملانیا ترامپ همسر دونالد ترامپ

    ملانیا ترامپ (سابقاً ملانیا کناوس) (انگلیسی: Melania Trump؛ زاده? 26 آوریل 1970) مانکن سابق اسلوونیایی آمریکایی و بانوی اول ایالات متحده آمریکا است. او در 22 ژانویه 2005 با دونالد ترامپ، ابرتاجر املاک و مستغلات آمریکایی و رئیس جمهور آمریکا ازدواج کرد.

    او که متولد اسلوونی است، در سال 2001 مقیم دائم آمریکا و در سال 2006 شهروند این کشور شد. او از 20 ژانویه 2017 نقش بانوی اول ایالات متحده آمریکا را بر عهده دارد. او پس از لوییزا ادمز در سال 1825 دومین بانوی اول متولد خارج آمریکا است

    زندگی ملانیا ترامپ همسر دونالد ترامپ :

    ملانیا کناوس در سال 1970 در نوو مستو واقع در جنوب شرقی اسلوونی (در جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی آن زمان) زاده شد

    او یک سال در دانشگاه لیوبلیانا تحصیل کرد و سپس ترک تحصیل کرده در خانه‌های مد پاریس، فرانسه کار کرد، تا این که در سال 1996 به نیویورک نقل مکان کرد. قرارداد و ویزای او را پائولو زامپولی تاجر ایتالیایی برای وی فراهم کرد. او که با عکاسانی نظیر هلموت نیوتن کار می‌کرد عکس وی بر صفحه اول مجلاتی چون هارپرز بازار، اوشن درایو, این ستایل ودینگز, نیویورک, اونیو، آلور, ونتی فر (ایتالیا) و ووگ (پس از ازدواج با ترامپ), و جی‌کیو (بریتانیا) چاپ شده است،

    او به شش زبان صربی-کرواتی، انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی و اسلونیایی (مادری) صحبت می‌کند.
    ازدواج با ترامپ

    ترامپ و ملانیا همدیگر را برای اولین بار در هفته مد نیویورک در سپتامبر 1998 ملاقات کردند. در آن زمان ترامپ اگرچه همسر مارلا میپلز بود ولی از یکدیگر جدا زندگی می‌کردند. ملانیا پس از مدت کوتاهی، رابطه را قطع کرد اما این دو مجدداً رابطه را آغاز کردند. رابطه ملانی و ترامپ در سال 1999 مورد توجه قرار گرفت و با پخش برنامه تلویزیونی کارآموز پوشش عمومی بیشتری پیدا کرد.
    ترامپ و کناوس در سال 2004 نامزد شدند و در سال 2005 در کلیسای اسقفی در پالم بیچ، فلوریدا ازدواج کردند. از مهمانان جشن آنها می‌توان به کیتی کوریک، مت لاور، رودی جولیانی، استار جونز، باربارا والترز، ریجیس فیلبین، کلی ریپا، و بیلی جوئل اشاره کرد. هیلاری کلینتون در ازدواج به عنوان مهمان دونالد ترامپ شرکت کرد.

    جنجال کارگری جنسی

    در سپتامبر 2016 روزنامه دیلی میل بریتانیا و یک وبلاگ نویس آمریکایی با انتشار عکس‌های عریان از ملانیا مدعی شدند که او در دهه 90 میلادی و پیش از آشنایی با ترامپ به ارائه خدمات جنسی به مشتریان پولدار مشغول بوده است. در عین حال همسر ترامپ این ادعا را رد و درخواست غرامت 150 میلیون دلاری کرد


  
  

بیمارستانی برای آدم‌‏کشی


 

  • بیمارستانی برای آدم‌‏کشی

    به‌‏نظر می‌‏رسد بیمارستان مرکزی تیانجین، بیش از آن‌‏چه که ادعا می‌‏کند، از منبعی ناشناخته، عمل پیوند انجام داده است. محققان می‌‏گویند، احتمالاً این اندام‌‏ها از زندانیان عقیدتی در اردوگاه‌‏ای کار اجباری تأمین می‌‏شوند. (Rob Counts/Epoch Times)

    به گزارش رسانه‌‏های چین، تا سال 2006، دکتر « شن ژانگیانگ »، در پایگاه خود در بیمارستان مرکزی « تیانجین » بیش‌‏از 1600 عمل پیوند کبد انجام داده است. بیمارستان تیانجین که بخش پیوند آن را او اداره می‌‏کرد، در ابتدا بیمارستانی دولتی با بودجه‌‏ای قابل توجه بود. به‌‏گفته وب‌‏سایت‌‏های چینی، شن با ثبت یک نوع تکنیک جراحی در « پرفیوژن » سریع کبد، تبدیل به « پیشگام در عمل پیوند » شده بود.

    تمام توجه رسانه‌‏های چینی به عمل‌‏های نجات‌‏دهنده او معطوف شده بود و به منابع اندام‌‏های پیوندی او توجه چندانی نمی‌‏شد. حرفه پزشکی دکتر شن بر‌‏روی کوهی از اجساد ساخته شد، اما سئوال واقعی این بود که این اندام‌‏ها از کجا می‌‏آمد.

    توضیح رسمی این بود که این اندام‌‏ها تنها از زندانیان اعدام شده که تعداد آن‌‏ها تقریباً با تعداد عمل‌‏های پیوند برابری می‌‏کرد، به‌‏دست آمده است. در شهر تیانجین حدود 40 اعدام در سال انجام می‌‏شد، رقمی که از محاسبه جمعیت شهر نسبت‌‏به کل تعداد محکومین به اعداد در چین به‌‏دست آمده است.

    اما در بیمارستان مرکزی تیانجین، تعداد پیوندها از نمودار خارج شده است.

    بیمارستان تیانجین، ارقام رسمی را به‌‏ندرت اعلام می‌‏کند، اما این پنهان‌‏کاری روشن می‌‏سازد که تعداد عمل‌‏های پیوند این بیمارستان که یکی‌‏از شلوغ‌‏ترین و تحسین‌‏شده‌‏ترین بیمارستان‌‏های چین است و سال‌‏ها از حمایت‌‏های گسترده مقامات برخوردار بوده، از منبع اندام‌‏های پیوندی که از زندانیان اعدامی به‌‏دست می‌‏آید، بیشتر است. علاوه‌‏براین، به‌‏نظر می‌‏رسد تعداد عمل‌‏های پیوند در این بیمارستان خیلی بیشتر از آن‌‏چه که ادعا می‌‏شود، صورت می‌‏گیرد.

    بیمارستان مرکزی تیانجین. (Hospital files)

    « اپک تایمز » در مطالعه‌‏ای دقیق بر‌‏روی فعالیت‌‏های این بیمارستان و براساس اسناد عمومی قابل دسترس، شواهدی کافی مبنی‌‏بر تعداد واقعی عمل‌‏های پیوند در این بیمارستان پیدا کرد که این تعداد به مراتب بیش‌‏از آمار اعلام شده بود. بدین معنی که اکثریت قریب الوقوع اعضای پیوندی در بیمارستان مرکزی تیانجین –و دیگر بیمارستان‌‏های بزرگ در سراسر چین- نه از زندانیان اعدامی به‌‏دست می‌‏آید و نه حتی از داوطلبان اهدای عضو. سیستم اهدای عضو داوطلبانه در چین هنوز در مراحل اولیه شکل‌‏گیری است.

    لاجرم سئوال دیگری در این رابطه مطرح می‎شود؛ سئوالی که مقامات چین آن را بسیار آزاردهنده می‌‏دانند : این اندام‌‏ها در‌‏واقع از کجا آمده‌‏اند؟ آیا منبع مخفی دیگری به‌‏وجود آمده که در سال 2000 ظرفیت پیوند عضو در سراسر چین به‌‏طور ناگهانی افزایش یافته؟ و چرا بیمارستان مرکزی تیانجین به‌‏عنوان سرمشق دیگر بیمارستان قرار گرفته است؟

    سال‌‏هاست که محققان حقوق بشر اظهار داشته‌‏اند که احتمالاً جمعیت در‌‏بند پیروان « فالون گونگ » (یا فالون دافا)، روشی معنوی که در چین مورد آزار و اذیت قرار گرفته، منبع آن است. این اختلافات و دوگانگی‌‏های بسیار در پرونده تیانجین به‌‏همراه انواع شواهد دیگر، ادعای آن‌‏ها را بیشتر مورد توجه قرار داده است.

    نخبگان جامعه پزشکی در پرداختن به این موضوع تا حد زیادی طفره رفته‌‏اند. اما شواهد تصادفی که توضیح دیگری را در‌‏رابطه‌‏با سازماندهی قتل‌‏عام زندانیان عقیدتی و استفاده‌‏از ابزار پزشکی در‌‏جهت کسب سود در پر‌‏جمعیت‌‏ترین کشور جهان تقویت می‌‏کند، همچنان رو‌‏به افزایش است و این موضوع باعث سرخوردگی پزشکانی می‌‏شود که هیچ اقدامی در این خصوص انجام نداده‌‏اند.

    آغاز کار

    در اواخر دهه 1990، زندگی حرفه‌‏ای شن ژونگیانگ، جراح پیوند کبد، دچار افت بسیار شد : صنعت پیوند عضو در چین پیشرفت چندانی نکرده بود، جراحی‌‏های پیوند مخاطره‌‏آمیز بود و بنابراین افراد نیازمند به عمل پیوند رغبتی به انجام آن نداشتند و همچنین منابع اندام‌‏های پیوندی محدود بود.

    در مه 1994، شن، با ترغیب یک کارگر مهاجر 37 ساله که مبتلا به « سیروز کبدی » (یا التهاب شدید کبد) بود، اولین عمل پیوند کبد را در بیمارستان تیانجین انجام داد. در آن زمان، عمل پیوند به‌‏دلیل درصد کم موفقیت آن، رایگان انجام می‌‏شد.

    سال‌‏ها بدون پیشرفت قابل ملاحظه‌‏ای گذشت و در سال 1998 شن از ژاپن جایی که دکترای خود را گرفت، بازگشت. در‌‏هنگام بازگشت، او تنها 100 هزار یوان (معادل 15هزار دلار) برای راه‌‏اندازی یک بخش کوچک پیوند در بیمارستان مرکزی تیانجین صرف کرد.

    دکتر شن ژونگیانگ، رئیس بخش پیوند بیمارستان مرکزی تیانجین. (Kanzhongguo)

    در ابتدا، پیشرفت به‌‏کندی صورت می‌‏گرفت : تا پایان 1998، واحد پیوند او تنها هفت عمل پیوند کبد انجام داد. این مقدار در سال 1999 به 24 عمل رسید.

    در سال 2000، شرایط به‌‏سرعت تغییر کرد و یک منبعی جدید به‌‏طور ناگهانی به‌‏وجود آمد. در‌‏طول یک دهه بعد، شن ژونگیانگ تجارت عمل پیوند در چین را راه‌‏اندازی کرد.

    در تیانجین، تعداد عمل پیوند افزایش یافت : به‌‏گزارش Enorth Netnews، سخن‌‏گوی دولت شهری تیانجین، تا سال 2002، 209 عمل پیوند انجام شد و تا پایان 2003 این تعداد به 1000 عمل رسید.

    موفقیت‌‏های بیمارستان مرکزی تیانجین در سیستم پیوند عضو چین، شبیه به جهانی کوچک است : عمل‌‏های آن مبهم، ارتباطات پشت پرده با شبه‌‏نظامیان، تأمین سریع و بدون هیچ‌‏گونه توضیح اندام‌‏های پیوندی، دریایی از اهدا ‌‏کنندگان در انتظار و تکنیک‌‏های جراحی سازگار با اهدا‌‏کنندگان زنده و یا در‌‏حال مرگ.

    مهم‌‏ترین لحظه توسعه بیمارستان مرکزی تیانجین که نشانه‌‏ای آشکار از وجود منبعی بی‌‏پایان از عضو پیوندی بود، سرمایه‌‏گذاری 130 میلیون یوانی (20 میلیون دلار) دفتر سلامت شهر تیانجین در دسامبر 2003 برای ساخت 17 طبقه (از‌‏جمله زمین و دو طبقه زیرزمین) به‌‏عنوان ساختمان پیوند بود.

    به‌‏گزارش Enorth Netnews، مرکز پیوند « اُرینت »، با ظرفیت 500 تخته‌‏خواب و مساحت هر طبقه 36 هزار متر مربع، تبدیل به « بزرگترین مرکز پیوند کبد، کلیه، پانکراس، استخوان، پوست، مو، سلول‌‏های بنیادی، قلب، ریه، قرنیه و حلق » شد.

    در آن زمان، کل بیمارستان مرکزی تیانجین تبدیل شد به یک اورژانس، یک مرکز درمان سرپائی و یک ساختمان پیوند بزرگ بر روی این دو.

    تا سال 2004، در‌‏حالی‌‏که ساختمان اُرینت در دست احداث بود، شن به‌‏منظور تطبیق با تعداد تقاضاهای پیوند، امپراتوری پیوند خود را به پنج شعبه در سراسر تیانجین، « پکن » و استان « شاندونگ » گسترش داد. این گروه در سوابق رسمی خود مدعی شد که بالاترین تعداد پیوند کبد در جهان و بالاترین تعداد پیوند کلیه در چین را به خود اختصاص داده است.

    شعبه پکن این بیمارستان در بیمارستان عمومی پلیس مسلح خلق قرار گرفت و شن ژانگیانگ به‌‏عنوان رئیس بخش پیوند آن به خدمت گرفته شد. پلیس مسلح چین شامل یک میلیون نیروی قدرتمند شبه نظامی است.

    اگر یک مرکز پیوند در چین به‌‏خاطر بدنامیش انتخاب شود، احتمالاً بیمارستان اُرینت خواهد بود. این مرکز به یک دردسر بزرگ برای مقامات چین، مدافعان آن و روایت رسمی پشت صنعت پیوند چین تبدیل شد.

    ادامه دارد…

    گزارش تحقیقاتی : بیمارستانی برای آدم‌‌‏کشی (بخش دوم)


  
  

بیوگرافی و عکس های مت دیمون و همسر و دخترانش + فیلم ها


 

  • بیوگرافی و عکس های مت دیمون و همسر و دخترانش + فیلم ها

    مت دیمون بازیگر سرشناس هالیوودی در تاریخ 8 اکتبر 1970 در بوستون، ماساچوست آمریکا متولد شد و اکنون 48 ساله می باشد. نام کامل او Matthew Paige Damon می باشد و دارای قد 175 سانتی متر است.

    بیوگرافی مت دیمون بازیگر هالیوودبیوگرافی مت دیمون بازیگر هالیوود

    پدرش در کار سهام و معاملات ملک و مادرش استاد دانشگاه بود، پدر و مادر مت دیمون، زمانی که او سه ساله بود از یکدیگر جدا شدند. او نزد مادر و برادرش بزرگ شد و از دوستان نزدیک بن افلک می باشد.

    مت دیمون زمانی که در حال تحصیل در دانشگاه هاروارد در رشته زبان انگلیسی بود، در کلاس ها و پروژه های بازیگری نیز حضور پیدا می کرد و سرانجام دانشگاه را رها کرده و به دنبال بازیگری رفت.

    زندگی خصوصی مت دیمون

    مت دیمون قبل از ازدواج رسمی، با مینی درایور و سپس با مینونا رایدر رابطه داشته است. او در تاریخ 9 دسامبر سال 2005 با لوسیانا باروسو ، در نیویورک ازدواج کرد. آن ها در حالی که مت دیمون برای فیلمبرداری فیلم جدیدش به میامی رفته بود با هم آشنا شدند.

    مت دیمون و همسرش لوسیانا باروسومت دیمون و همسرش لوسیانا باروسو

    لوسیانا از ازدواج قبلی خود دارای یک دختر می باشد. مت و لوسیانا بعد از ازدواج صاحب سه دختر شدند:

    ایزابلا ( متولد 2006) گایازوالا (متولد 2008) و استلازوالا ( متولد 2010)

    مت دیمون و همسر و دخترانشمت دیمون و همسر و دخترانش

    آن ها اکنون در لس آنجلس زندگی می کنند.

    مت دیمون با جورج کلونی و برد پیت دوستی نزدیکی داشته و در کارهای خیریه با هم همکاری می کنند. او همچنین از دوستان صمیمی و قدیمی بن افلک می باشد و هم اکنون با بن افلک و همسرش جنیفر گارنر، ارتباط خانوادگی دارند.

    فیلم شناسی مت دیمون

    اولین بازی جدی مت دیمون در فیلم افسانه آمریکایی در سال 1993 بود و باعث شد برای همیشه تحصیل در دانشگاه را رها کرده و به حرفه بازیگری روی آورد.

    در سال 1997 به خاطر فیلنامه فیلم “ویل هانتینگ خوب” موفق به دریافت 9 جایزه اسکار شد. او فیلمنامه این فیلم را در دانشگاه هاروارد و برای یکی از کلاس هایش نوشته بود. این فیلم نامه کار مشترک مت دیمون و بن افلک می باشد.

    بازی در فیلم “نجات سرباز رایان” به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در سال 1998، از نقاط عطف زندگی هنری مت دیمون محسوب می شود. او در این فیلم با تام هنکس و وین دیزل همباز بود.

    مت دیمون در فیلم ” 11 یار اوشن” با جرج کلونی و برد پیت همبازی بود و به شهرت فراوانی رسید، او همچنین در سه گانه هویت بورن در نقش جیسون بورن خوش درخشید.

    از جمله فیلم های مشهور او می توان به نجات سرباز رایان (1998)، آقای ریپلی بااستعداد (1999)، یازده یار اوشن (2001)، هویت بورن (2002)، برتری بورن (2004)، دوازده یار اوشن(2004)، چوپان خوب (2006)، سیزده یار اوشن (2007)، شکست‌ناپذیر (2009)، خبرچین (2009)، مریخی (2015) و جیسون بورن (2016) اشاره کرد.

    مت دیمون و بن افلکمت دیمون و بن افلک

    نکات جالب درباره مت دیمون

    تاکنون فیلم های زیادی با بن افلک و جرج کلونی بازی کرده است.

    اغلب با پل گرینگرس، کارگردان ، کار می کند.

    در اغلب فیلم هایش، نقش شخصیت های باهوش را ایفا کرده است.

    سال 1998 به عنوان یکی از 50 فرد زیبای جهان توسط مجله people انتخاب شد.

    هنگام بازی در فیلم چوپان خوب (2006)، فقط 11 سال با ادی ردمین ( در نقش پسرش) تفاوت سنی داشت.

    توسط مجله فوربز از بازیگران با ارزش معرفی شده که به ازای هر دلار، 29 دلار سودآفرینی می کند.

    در سال 2007 یک ستاره در پیاده روی مشاهیر هالیوود به نامش ثبت شد.

    نقش هاروی دنت در شوالیه تاریکی (2008) را از دست داد.

    در بازی در فیلم برادران گریم ( 2005) سر خود را کامل تراشید تا بتواند از کلاه گیس استفاده کند.

    او سیگار را با روش هیپنوتیزم درمانی ترک کرده است.

    به خاطر بازی در فیلم آقای رپلی با استعداد (1999) پیانو یاد گرفت.

    شجره نامه مت دیمون و بن افلک در دهه 1630 به هم می رسد.

    مت دیمون با 9 کارگردان که جوایز اسکار دریافت کرده اند همکاری کرده است:
    فرانسیس فورد کوپولا، استیون اسپیلبرگ، آنتونی مینگهلا، رابرت ردفورد، استیون سودربرگ، مارتین اسکورسیزی، کلینت ایستوود و جوئل کوئن و اتن کوئن.

    او کاندیدای بازی در نقش بتمن در فیلم “بتمن برای همیشه” ( 1995) بود. 20 سال بعد بهترین دوستش، بن افلک نقش بتمن را بازی کرد.

    جوایز اسکار مت دیمون

    1- دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم نامه برای فیلم ویل هانتینگ خوب (1998)

    2- نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر برای فیلم ویل هانتینگ خوب (1998)

    3- نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل برای فیلم شکست ناپذیر (2010)

    4- نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر برای فیلم مریخی ( 2016)

    5- نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین عکس برای فیلم منچستر کنار دریا ( 2017)

    منبع : imdb – wikipedia


  
  
   1   2   3   4   5   >>   >