هرکه دوست دارد بداند نزد خدا چه موقعیتی دارد، به موقعیت خدا نزد خودش توجّه کند ؛ زیرا خدا بنده را در همان جایگاهی می نهد که او خدا را نزد او، در چنان جایگاه نهاده است. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
پیوند دوستان
 

بیا فور مدیا
اریان 2233
موزیک هان
ستاره
ارسلان
ایوان باند
بهنام بانی
شادونه
لاوین
تاب ناز
نگین تک
تنهایی
ناز وب
جوان تو موزیک
دلنا
ناز گل
پارسی ناز
موزیک وان
آمازیگ
بیوگرافی ماکان باند
حمید هیراد
حمید هیراد
دانلود آهنگ غمگین
نازدونه
ناز گل
فان جدید
پونک
فان دون
دوستی ها
بروز ی ها
دانسته ها
عکس روز
قهر
نار دونه
رد گذر
ناز فان
تخفیفان
می فان
نگاه من
پردیس
ساتان
دبیر
پارسی دون
آموزگار
جدیدترین ها
تاپ ناز
آریانیا
تدبیر
برترین ها
نیاز
جهان موزیک
مدیا تک
سخا موزیک
استار گیم
رز ناز
زیبا تک
پوربابا
یاسل
چاپ تک
کلبه تک
دانلود آهنگ مذهبی
دیس لاو
فول آلبوم حامد همایون
روزگار
ارس ناز
بازاری
بازی ها
سایبان
نیاز ها
تک وب
فارس تک
بی قراری
پانی تک
صیاد شب
سخا موزیک
دنیای زیبا
موزیک به روز
بیا فور موزیک
فرشته ها
پاپ موزیک
شهر جم
دلداده ها
ندونسته
دانسته
خودرو
بیاتو تقریح
دیار موزیک
پارافیل
پارچه تک
نمکستان
ماکان باند
ماکان باند
مهدی جهانی
مهراب
هوروش باند
دانلود فیلم ایرانی
نمونه سوال
فراز چت
پارسی وان
ایران ترانه
ای فیلم
لاین موی
طرفداری
شادترین
برتر روز
اصلاح
خبر روز
صدا موزیک
تک موزیک
پاییزان
نوشته ها
فایل جدید
انلاین یار
وب تیک
بیا تو مدیا
ناوال 98
دانلود آهنگ خارجی
دانلود آهنگ ترکی
دانلود آهنگ کردی
دانلود آهنگ ایرانی
دانلود تک آهنگ
دانلود آلبوم
دانلود آهنگ جدید دانلود آهنگ محسن لرستانی لینک مستقیم ماکان بند دیسلاو مهراب تی ام بکس موزیک ایرانی دانلود آهنگ دانلود موزیک ویدیو دانلود آهنگ کردی دانلود آلبوم ریمیکس دانلود آهنگ کودکانه دانلود آهنگ دیس لاو دانلود آهنگ میلاد راستاد دیس لاو

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :37
بازدید دیروز :29
کل بازدید :57475
تعداد کل یاداشته ها : 155
03/12/5
6:3 ع

داستان خواندنی و تاثیرگذار اثر


 

  • داستان خواندنی و تاثیرگذار اثر

    خواندن یک داستان کوتاه تاثیر گذار میتواند در زندگی و طرز فکر ما بسیار اثر داشته باشد، امروز باهم داستان اثر را می‌خوانیم. یکشنبه بودو معمولاً هر هفته رزی ، خانم نسبتا مسن محله ، داشت از کلیسا برمی گشت…در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت : مامان بزرگ ، تو مراسم امروز ، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد ؟

    خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت: عزیزم ، اصلا یک کلمه اش رو هم نمی تونم به یاد بیارم !نوه پوزخند ی زد و بهش گفت: تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!

    مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست .

    خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گفت : عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری ؟

    نوه با تعجب پرسید : تو این سبد ؟ غیر ممکنه با این همه ی شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه 

    رزی در حالی‌که تبسم بر لبانش بود اصرار کرد : لطفا اینکار رو انجام بده عزیزم دخترک غرولند کنان ودر حالی‌که مادربزرگش رو تمسخر می کرد سبد رو برداشت و رفت ، اما چند لحظه بعد ، برگشت و با لحن پیروزمندانه ای گفت : من میدونستم که امکانپذیر نیست ، ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده 

    مادر بزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و بادقت زیادی وارسیش کرد گفت : آره ، راست میگی اصلا آبی توش نیست اما به نظر میرسه سبده تمیزتر شده ، یه نگاه بنداز …!